سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

یامن اسمه دوا و ذکره شفا...سکوت...

سلام دوستان...

ازتون خواهش دارم که واسه سلامتیه پدر یکی از دوستان هرکدومتون اومدین این پستمو خوندین توی قسمت نظرات بعداز گذاشتن نظرتون یه حمد شفا هم واسه همه مریضای روی تخت بیمارستانها بخونبن...
...............
سکوت...

بخوانید و بدانید...سکوت...

مطالعات منتشر شده توسط موسسه هنلی و شرکا نشان می دهد ایران در بین ۸۳ کشور جهان از نظر آزادی مسافرت در رتبه ۸۲ در پایین ترین ردیف جدول قرار گرفته است

مطالعات منتشر شده توسط موسسه هنلی و شرکا نشان می دهد ایران در بین ۸۳ کشور جهان از نظر آزادی مسافرت در رتبه ۸۲ در پایین ترین ردیف جدول قرار گرفته است.

موسسه «هنلی و شرکا» از جمله موسساتی است که هر ساله فهرست طبقه بندی کشورهای جهان را بر اساس محدودیت یا آزادی از مقررات صدور ویزا منتشر می کند. بنا بر این گزارش، دارندگان گذرنامه ایرانی تنها در ۱۴ کشور آسیایی و آفریقایی از مقررات ویزا معاف هستند و برای ورود به سایر کشورها با مانعی به نام ویزا روبرو می شوند.

در حال حاضر ایرانیان با گذرنامه ایرانی تنها می توانند به ارمنستان، بنگلادش، اندونزی، لائوس، ماکائو، مالدیو، مالزی، نپال، تیمور، سریلانکا و ترکیه سفر کنند و در این کشورها از ۱۵ روز تا سه ماه اقامت داشته باشند.

در قاره آمریکا هم دارندگان گذرنامه ایران تنها در دو کشور دومینیکا برای ۲۱ روز و هائیتی به مدت حداکثر ۳ ماه مجاز به سفر و اقامت بدون نیاز به ویزا هستند.

در منطقه اقیانوسیه امکان سفر بدون ویزا برای گذرنامه ایرانی در جزایر کوک و میکرونزیا، نیو و الائو امکانپذیر است که در همه موارد زمان مجاز اقامت حدود ۳۰ یا ۳۱ روز است.

کشورهای جیبوتی، ماداگاسکار، سیشل، توگو و اوگاندا در قاره آفریقا نیز از کشورهایی هستند که دارندگان گذرنامه ایرانی می توانند به محض ورود به مرز این کشورها گذرنامه خود را برای اقامت به مدت یک هفته تا شش ماه، بسته به مقصد مورد نظر دریافت کنند.

سنگاپور و کره در صدر آزادی ویزا

در نقطه مقابل ایران که محدودیت زیادی برای سفر شهروندانش به سایر کشورها وضع شده است، کشورهایی وجود دارند که دارندگان گذرنامه این کشورها با آزادی می توانند به سایر کشورها سفر کنند.

در این گزارش، گذرنامه کره جنوبی و سنگاپور از بیشترین امتیاز برای سفرهای معاف از ویزا برخوردار هستند. سنگاپور از جمله کشورهایی است که شهروندانش با حق سفر آزادانه در ۱۶۰ کشور جهان بدون نیاز به ویزا مورد استقبال قرار می گیرند.

سنگاپور در سال ۲۰۱۲ از کره جنوبی نیز پیشی گرفت و صدر جدول آزادی ویزا را به خود اختصاص داد. البته گذرنامه دانمارک در سال ۲۰۱۲ از تمام کشورهای جهان از بیشترین میزان معافیت ویزا برخوردار بوده و شهروندان دارنده این گذرنامه بدون نیاز به دریافت ویزا مجموعا به ۱۶۹ کشور جهان سفر می کنند.

بعد از دانمارک کشورهای حوزه اسکاندیناوی، سوئد و نروژ در ردیف های نخست این جدول جای دارند. کشورهای آلمان، بلژیک، ژاپن و ایرلند، اتریش، سوئیس و کانادا نیز در سال های گذشته در بالاترین ردیف این جدول قرار گرفته اند.

سختگیری ایران برای صدور ویزا

البته این محدودیت ها امری متقابل است، همچنان که کشورهای کمی بدون ویزا حق ورود به ایران را دارند. طبق فهرست آزادی صدور ویزا برای شهروندان و گردشگران خارجی دیگر کشورهای جهان که توسط همین موسسه ویژه سال ۲۰۱۲ منتشر شده، ایران متقابلا کمترین میزان آزادی سفر را به دارندگان گذرنامه دیگر کشورها قایل شده است. از میان ۲۶ کشور که بیشترین محدودیت صدور ویزا را دارند، ایران با پیشی گرفتن بر دو کشور افغانستان و پاکستان در ردیف ۱۲ و انتهای جدول قرار گرفته است.

البته پیش تر مسئولان سازمان میراث فرهنگی وعده داده بودندن که قرار است بر اساس تفاهمنامه ای، روادید ۶۰ کشور حذف شود اما نام این کشورها تاکنون اعلام نشده است....

..........

سکوت...

منبع:پاتوق98

نظریک دوست...سکوت...

نه اینکه حرفی برای گفتن نباشد ، هســـت !
حـــرف هست ، عشـــ ـــق هست ،
بغــــض هست ، درد هست !
اما . . .
... ... چه بگــــــویــــم ؟
وقتــــــــی ، نه در آرزوهایت
حــرفی از رویای با مــــــ ـــن بودن است
نه در روزهایت
تلاش ِ داشتن ِ همیشگی ِ مـــ ـــن . . .!
گمان مبـــــــر . . .
همیشه حوالی خواب های تــــ ـــو بیدارم
گمان مبـــــــر . . .
که همیشه عاشقانه می نویسم و می خوانمت
عشق ، به زخم که برسد ، سکـــوت می شود
زخم که عمیق شود ، بیداری ِ دل ، درد دارد . . .
مــــ ـــن ، در این بغض های هر لحظه ،
در این دلتنگی های مـــــدام ،
در این آشفتگی های دقایقــــــم ،
دارم سکوت می شوم....

.....................

سکوت...


من ارگ بمم...سکوت...

سکوت...

.............................

من ارگ بمم خشت خشتم متلاشی


تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی


در هر نفس اینست دعایم همه جانا:


در زیر و بم زندگی آزرده نباشی....

..............

سکوت...

کو باران؟...سکوت...

قدیمی ولی زیبا...

.....


باز باران، با ترانه میخورد بر بام خانه


خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟


روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟


یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟


پس چه شد دیگر? کجا رفت؟


خاطرات خوب و رنگین


در پس آن کوی بن بست در دل تو? آرزو هست؟


کودک خوشحال دیروز ،غرق در غمهای امروز


یاد باران رفته از یاد ،آرزوها رفته بر باد


باز باران، باز باران میخورد بر بام خانه


بی ترانه ،بی بهانه، شایدم گم کرده خانه !

پول...سکوت...

یه جایی خوندمش زیباست...

.....................

با پول میشه خونه خرید ولی آشیونه ، نه!


میشه رختخواب خرید ولی خواب ، نه!


میشه ساعت خرید ولی زمان ، نه!


میشه مقام خرید ولی اِحترام ، نه!


میشه کتاب خرید ولی دانش ، نه!


میشه دارو خرید ولی سلامتی ، نه!


حتی با پول میشه...


قلب خرید ولی عشق ، نه!

درخواستی...سکوت...

همه می‌دانیم که سامسونگ بزرگترین کمپانی گوشی ساز در جهان است و به خوبی توانسته فاصله خود را با دیگر رقبا به خصوص رقبای اندرویدی خود افزایش دهد. اما این میزان برتری چه میزان است؟

 

به گزارش جی اس ام بر طبق آمار و ارقامی که از شرکت تجزیه و تحلیلی موبایل Localytics ارائه شده است 8 گوشی از 10 گوشی پر استفاده اندروید متعلق به سامسونگ است.

 

دو گوشی برتر این لیست دو پرچمدار سامسونگ یعنی گلکسی اس 3 و گلکسی اس 2 هستند، 17.4 درصد کاربران اندرویدی در مجموع از این دو گوشی استفاده می‌کنند. رتبه سوم مربوط به گلکسی ایس است که 3 درصد از کاربران اندرویدی از این گوشی استفاده می‌کنند. در رتبه 4 و 5 دو فبلت سامسونگ قرار گرفته‌اند که نشان از استقبال خوب کاربران اندرویدی از این دو گوشی دارد.

 

 

اما نکته جالب اینجا است که اولین گجت اندرویدی که سامسونگ نیست و در این لیست قرار دارد یک تبلت است و آن تبلت کیندل فایر نام دارد. 1.7 درصد کاربران اندروید از این تبلت آمازونی استفاده می‌کنند.

 

منبع: readwrite - GSMArena

ایینه شکست...سکوت...

دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم
در آینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر و بر سینه فشاندم
چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم
افشان کردم زلفم را بر سر شانه
در کنج لبم خالی آهسته نشاندم
گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست
تا مات شود زین همه افسونگری و ناز
چون پیرهن سبز ببیند به تن من
با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز
او نیست که در مردمک چشم سیاهم
تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند
این گیسوی افشان به چه کار آیدم امشب
کو پنجه او تا که در آن خانه گزیند
او نیست که بوید چو در آغوش من افتد
دیوانه صفت عطر دلآویز تنم را
ای آینه مردم من از حسرت و افسوس
او نیز که بر سینه فشارد بدنم را
من خیره به آینه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را

.........

فروغ فرخزاد

"مهاتمـا گانـدی"...سکوت...

یــــادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا... نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى... و یادت باشد که این‌ها رموز بهتر زیستن هستند....

...........


"مهاتمـا گانـدی"

بهترینها...سکوت...

بهترینها
بهترین مبارزه آن است که حریف از تو قوی تر باشد
بهترین شوخی ان است که بدون تحقیر و تمسخر دیگران باعث شادی جمع شود
بهترین نگاه آن است که تمامی احساست را بدون به زبان اوردن کلمه ای به طرف مقابل انتقال دهی
بهترین بازی آن است که برد و باخت به اندازه نفس عمل برایت مهم نباشد
بهترین همسفر آن است که در طول سفر فکر کنی یک نفری در عین دو یا چند نفربودن
بهترین ایینه وجدان توست آگاه و بیدار باش
بهترین شریک آن است که اصلا وجود نداشته باشد
بهترین گذشت آن است که در موضع قدرت باشی و آن را انجام دهی
بهترین ایده ها را همیشه احساس تو به تو هدیه میدهد نه عقل تو
بهترین راه حرف زدن صریح و شفاف حرف زدن است ازحاشیه بپرهیز
بهترین فرارآن است که از جمع غیبت کنندگان بگریزی
بهترین عمل آن است که بدی را به نیکی جواب دهی
بهترین مامن شانه های کسی است که از صمیم قلب دوستش داری
بهترین نعمت بدون هیچ قید و شرطی سلامتی است و دل خوش
بهترین راه برای بد گویانت آن است که در عمل عکس آن چه را گفته اند نشان بدهی نه با زبان
بهترین جست و جو کنکاش در وجود خودت است
بهترین قدردانی آن است که در آن افراط نباشد
بهترین بزرگواری آن است که هر گز از بالا به کسی نگاه نکنی مگر آن که بخواهی او را از زمین بلند کنی
بهترین طرز فکر آن است که به دیگران بر اساس خصوصیات شخصیتی شان امتیاز بدهی نه براساس ظاهر و ثروت شان
و بهترین مرگ آن است که تنها جسمت از میان رفته باشد و نه اسمت.

خیام...سکوت...

در کارگه کوزه گری رفتم دوش




دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش


ناگه یکی کوزه برآورد خروش


کو کوزه گر کوزه خر کوزه فروش


از کوزه گری کوزه خریدم باری


آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری


شاهی بودم که جام زرینم بود


اکنون شده ام کوزه هر خماری


در کارگه کوزه گری کردم رای


در پایه چرح دیدم استاد به پای


می کرد سبو کوزه را دسته وسر



از کله پادشاه واز دست گدای


این کوزه چو من عاشق زاری بوده است


در بند سر زلف نگاری بوده است


این دسته که بر گردن او می بینی


دستی است که بر گردن یاری بوده است


تا چند اسیر عقل هر روزه شویم


در دهر چه صد ساله چه یک روزه شویم


در ده قدح باده از پیش که ما


در کارگه کوزه گران کوزه شویم





خیام

مـــــــــــــــــــــــرسی...سکوت...

سلام...

دوستان فقط اومدم بگم از همه اونایی که تو این مدت  به وبلاگم سر زدن  و نظر دادن تشکر کنم.

یه جورایی میتونم بگم :همه اونایی که خودشون تنها بودن ولی نزاشتن من تنها باشم...

مرسی

مرسی

مرسی

.............

سکوت...

خسروگلسرخی...سکوت...

تلخ ماندم ، تلخ
مثل زهری که چکیده از شب ظلمانی شهر
مثل اندوه تو
مثل گل سرخ
که به دست طوفان
پرپر شد
تلخ ماندم ، تلخ
مثل عصری غمگین
که تو را بر حاشیه اش پیدا کردم
و زمین را
توپ گردان
پرت کردم به دل ظلمت
تلخ ماندم ، تلخ
دیوار از پنجره سر بیرون کرد
از دهانش
بوی خون می آمد

شاملو...سکوت...

روزی ما دوباره کبو ترهای مان را پیدا خواهیم کرد


و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت .

روزی که کمترین سرود ،
بوسه است !
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست !
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند .
قفل ،
افسانه یی ست !
و قلب ،
برای زندگی بس است !

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است ،
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی .
روزی که آهنگ هر حرف زندگی ست ،
تا من به خاطر ِ آخرین شعر رنج ِ جست و جویِ قافیه نبرم .

روزی که هر لب ترانه یی ست ،
تا کم ترین سرود ، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی ،
و مهربانی با زیبایی یکسان شود .

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر ،
نباشم !


"احمد شاملو"

خسته...سکوت...

ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و میدانم
چرا بیهوده می گویی دل چون آهنی دارم
نمیدانی نمیدانی که من جز چشم افسونگر
در این جام لبانم باده مرد افکنی دارم
چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم
از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی
نمیترسی نمیترسی نمیترسی که بنویسند نامت را
به سنگ تیره گوری شب غمناک خاموشی
بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری
فدای لحظه ای شادی کن این رویای هستی را
لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پر می
چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را
ترا افسون چشمانم ز ره برده است و میدانم
که سر تا پا به سوز خواهشی بیمار میسوزی
دروغ است این اگر پس آن دو چشم راز گویت را
چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه می دوزی

هــــــــــی وای من...سکوت...

اینم تو ف ب خوندمش گفتم شاید جالب باشه واستون

......................

دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده

سواد داری؟ (چه ربطی داشت؟؟!!!)
نوچ نوچ
بی سوادی؟
نوچ نوچ
پس تو خر من هستی!!!!!!!!!!! !
و به این ترتیب ما بزررگ شدیم به صورت اسکول وار!

این یکیش خیلی خارجیه:
آن مان نباران
دو دو اسکاچی
آنی مانی کلاچی!!!!
چه چیزایی میخونیم آآآآ
یعنی چی آخه؟!

۱۰ ۲۰ سه پونزده
هزار و شصت و شونزده
هرکی می گه ۱۶ نیست!!!!
۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰
مغز داشتیم ما؟؟؟!!!

سکوت...

مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم
با خیال او ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید “کیستی ؟”
شاید او حتی بگوید “لایق من نیستی”
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم

نظر یک دوست...سکوت...

سلام و خسته نباشی ببین سکوت  این حرفایی که توی وبلاگت مینویسی راستش رو بخوای واسه من خنده داره اگه همه اینا هایی که باهات درددل میکننو حرفاشونو میگن مثل من بشناسنت دیگه اون سکوتو اون آدم اول اول نیستی براشون مثل من که نظرم اول اول بهت خیلی مثبت بود ولی الان به جرأت میگم من مرد نمیدونمت مردونگی به ظاهر و قیافه و ادای مردا رو در آوردن نیست مردونگی به حرف و عمل شیفم شد؟ باور کن از روی حرصو عصبانیت و ناراحتی نمیگم این حرفا رو از شناختی که نسبت بهت پیدا کردم میگم

............................

این نظر را واسم فرستادن منم جواب دادم گفتم همه بخونن تا شاید کسی بیشتر دچار سوء تفاهم نشه...

واسه بعضیا...سکوت...

امروز اینموقع روز اومدم که به یکنفر که در مورد من دچار سوء تفاهم شده بگم که دوست عزیز اینجا دنیای مجازیه و من فکر نمیکنم کسی مثل شما اونقدر موضوع را جدی بگیره که اینجوری بخواد بمن توهین کنه.

البته اون نظر شخصیه شماست ولی وقتی یکم بزرگتر شدی متوجه میشی که اگه دارو تلخه واسه درمان بیماری شیرینه!

بهرحال از توهینهایی که بهم کردی ناراحت نشدم دوست من و مطمئنم که یه روزی اگه بودم اینجا واگه نبودم با خدای خودت میگی عجب لطف بزرگی بهت کردم که اونطور باهات برخورد کردم...

من دام پهن نکردم که یکی بیاد گرفتارش بشه.اگه اینجور بودم الان شما این نبودی دوست من...اگه مردی و مردونگی را در این میبینی که هرکی اومد گفت من دوستدارم بدروغ بگم اره منم دوستدارمو به به چهچه کنم واسش!نه!!!!!دوست من سخت در اشتباهی من ازون ادما نیستم...از توام تمنا دارم که واقع بین تر باشی...

یاحق...سکوت

...............

در ضمن رنگ نوشته هام چطوری باشه؟

بقول دوستان ابی خیلی شاده و به سکوت نمیاد.خاکستری خوبه؟رنگ سکوت چه رنگیه دوستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دکتر شریعتی...سکوت...

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟



نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم



چه خواهد ساخت ؟



ولی بسیار مشتاقم ،



که از خاک گلویم سوتکی سازد .



گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش



و او یکریز و پی در پی ،



دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد ،



و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .



بدین سان بشکند در من ،



سکوت مرگبارم را .

............................
هــــــــــــــــــی کجایی دکتر؟
خوش بحالت که اکنون نیستی تا ببینی سوتک دست چه کسانی است...سکوت

پابلو نرودا...سکوت...

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی  ...

تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رؤیاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت‌اندیشی بروی  ...

امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن!

.........

مترجم:احمدشاملو

شاملو...سکوت...

از بخت یاری ماست شاید ،

 که آنچه می خواهیم ، یا به دست نمی آید

 یا از دست می گریزد .

 می خواهم آب شوم در گستره افق

 آنجا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می شود.........

 می خواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم .

 حس می کنم و می دانم دست می سایم و می ترسم باور می کنم و امیدوارم

 که هیچ چیز با آن به عناد بر نخیزد.

 می خواهم آب شوم در گستره افق

 آنجا که دریا به آخر میرسد و آسمان آغاز می شود .

 چند بار امید بستی و دام بر نهادی تا دستی یاری دهنده کلامی مهر آمیز

 نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری ؟

 چند بار دامت را تهی یافتی؟

 از پای منشین آماده شو که دیگر بار و دیگر بار دام باز گستریم

باید...سکوت...

باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست

تو ساده دل کندی  ولی تقدیر بی تقصیر نیست

با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی

باید تورو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی

کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه

اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه

دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور

وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور

آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره

عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره

باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی

محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی

محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی

باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست

تو ساده دل کندی  ولی تقدیر بی تقصیر نیست

باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

سهراب...سکوت...

سلام دوستان...

...................

دانه در این خاک بی نم، شورِ روییدن ندارد


ابر این صحرا مگر آهنگ باریدن ندارد


یک نفس سرمست بودن نمی خواهم که این گل
زیرِ رنگ آلوده ی زهر است و بوییدن ندارد

آب و رنگِ این چمن، از اشک پیدا آمد و خون
در بساطی این چنین، ای غنچه خندیدن ندارد

با نسیمِ غم دمد هر سبزه در صحرای عالم
هر طرف ای چشمِ بی آرام گر دیدن ندارد

چند زیر آسمان آواز تنهایی برآری
در دلِ گنبد، صدا جز نقشِ پیچیدن ندارد

در جهان نقش تماشا را زِ دل شستم که دیدم
پرده ای در این نگارستانِ غم دیدن ندارد.

واقعا که...سکوت...

سلام دوستان...
اینجا واسه حرفای تودل بروی بعضیا بهشون مدال نمیدن پس صادقانه حرف بزنین لطفا...
قشنگ حرف زدن و باب طبع بعضیا حرف زدن ارزشی نداره بلکه صادقانه حرف زدن مهمه و با ارزش...
یاحق...
..............سکوت...

سکوت...

وقتیکه با اون شخص بخصوص هستی ..تظاهر میکنی که بهش بی اعتنایی ..ولی وقتیکه


اون دور و اطراف نیست .چشمات دنبالش میگرده

...


این همون وقتیه که تو عاشقی...

...........

دلگیرم . . .سکوت...

دلگیرم . . .


سیرم از زندگی و از همه کس دلگیرم

آخر از این همه دلگیری و غم می‌میرم

پـرم از رنج و شکستن، دل خوش سیری چند

دیگر از آمد و رفت نفسم هم سیرم

هرکه آمد دل تنهای مرا زخمی کرد

بی سبب نیست که روی از همه کس می‌گیرم

تلخی زخم زبان و غم بی‌مهری‌ها

اینچنین کرده در آیینه هستی پیرم

بس که تنهایم و بی هم‌نفس و بی همراه

روزگاریست که چون سایه‌ای بی تصویرم

دلم آنقدر گرفته است خدا می‌داند

دیگر از دست دلم هم بخدا دلگیرم

سکوت...

درسکوت دادگاه سرنوشت


عشق برما حکم سنگینی نوشت


گفته شد دل داده ها از هم جدا


وای بر این حکم و این قانون زشت


عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود


عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود


شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر


مهربانی حاکم کل مناطق می شود

سکوت...

سلام...این ادما چشونه؟
همه نمیخوان بمیرن ولی میخوان به بهشت برن...
مگه نمیدونن واسه رفتن به بهشت اول باید بمیرن؟؟؟؟
...........
سکوت...