سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

سکوت...

بر دل خون من دمی دیده نظر نمی کند

بر لب خشک من نمی دیدۀ تر نمی کند

سوخت ز عشقش این جگر نیست مرا ز خود خبر

آهن و آتشم دگر هیچ اثر نمی کند

گردۀ باد زین من کینۀ خصم دین من

سینۀ آهنین من فکر سپر نمی کند

خون گلوی عاشقان آب وضوی عاشقان

زانکه به کوی عاشقان عقل گذر نمی کند

بیهده نیست عاشقی وای که چیست عاشقی

بی خبریست عاشقی عشق خبر نمی کند

جمله زبان و بی سخن سوز چو شمع و دم مزن

جز به درون خویشتن شمع سفر نمی کند