سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

سکوت...

سلام ای عشق دیروزی،منم آن رفته از یادی

که روزی چشمهایم را،به دنیایی نمیدادی


سلام ای رفته از دستی،که میدانم نمی آیی

و میدانم برای من،امیدی رفته بر بادی


به خاطر داریَم آیا؟!به خاطر دارمت آری!

سلام ای باور پاکی،که از چشمم نیفتادی


قلم آبستنِ بغضی،که میپیچد به خود هرشب

و میزاید تو را با درد،شبیهِ حس ِ میلادی


اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی

رهایت کردم و گفتم:پرستویم تو آزادی!


نوشتی:بی تو میمیرم،خرابت میشوم عمری

کنون فردای دیروز است،ببین حالا چه آبادی!!


عروس اطلسی هایم ،اگر رفتی خیالی نیست

اگر دل عقده ها دارد،ندارد هیچ ایرادی


غزل نخ میشود هر شب،قلم سوزن که میچرخد

و میدوزد برای من،کت و شلوار دادمادی


و در آغوش میگیرم،تو را هر شب،نمیبینی؟!

که با هر واژه ی شعرم،عجینی،مثل همزادی!


سکوتم را نکن باور،خودت هم خوب میدانی

که در اشعار من چیزی،شبیهِ داد و فریادی


حقیقت زهر تلخی بود،که آگاهانه نوشیدم

از این هم تلخ تر باشی،همان شیرینِ فرهادی


محمدرضانظری(لادون پرند)

سکوت...شاملوی بزرگ

اشک رازی‌ست

لب‌خند رازی‌ست

عشق رازی‌ست


اشک آن شب لب‌خند عشق‌ام بود.


قصه نیستم که بگویی

نغمه نیستم که بخوانی

صدا نیستم که بشنوی

یا چیزی چنان که ببینی

یا چیزی چنان که بدانی...


من درد مشترک‌ام

مرا فریاد کن.


درخت با جنگل سخن‌می‌گوید

علف با صحرا

ستاره با کهکشان

و من با تو سخن‌می‌گویم


نام‌ات را به من بگو

دست‌ات را به من بده

حرف‌ات را به من بگو

قلب‌ات را به من بده

من ریشه‌های تو را دریافته‌ام

با لبان‌ات برای همه لب‌ها سخن گفته‌ام

و دست‌های‌ات با دستان من آشناست.


در خلوت روشن با تو گریسته‌ام

برای خاطر زنده‌گان،

و در گورستان تاریک با تو خوانده‌ام

زیباترین سرودها را

زیرا که مرده‌گان این سال

عاشق‌ترین زنده‌گان بوده‌اند.


دست‌ات را به من بده

دست‌های تو با من آشناست

ای دیریافته با تو سخن‌می‌گویم

به‌سان ابر که با توفان

به‌سان علف که با صحرا

به‌سان باران که با دریا

به‌سان پرنده که با بهار

به‌سان درخت که با جنگل سخن‌می‌گوید


زیرا که من

ریشه‌های تو را دریافته‌ام

زیرا که صدای من

با صدای تو آشناست.


تقدیم بمناسبت دوم مرداد ماه سال مرگ شاملوی بزرگ...

سکوت...