سلام به همه دوستان...
سال نو واسه همتون مبارک باشه...
امیدوارم سالی که در پیش روی دارید سال براورده شدنه تمامی ارزوهایتان باشد...
سال نزدیک شدن به خدا...
سال دور شدن از بدیها ...
سال عاشق شدن وسالها عاشق ماندن...
عید بر همه مبارک
سکوت
خداحافظ نگو وقتی هنوز دگیر چشماتم خداحافظ نگو وقتی تو هر جا باشی همراتم تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی... شبی که کوله بارت رو میونه گریه میبستی یه احساسی بمن میگفت هنوزم عاشقم هستی چراحالت پریشونه...؟ چرا مایوس و دلسردی...؟ خداحافظ نگو وقتی هنوزم میشه برگردی...
....
................................................................
چه آسون میشه گریوند
بیا بیا اشکامو پاک کن اشکامو پاک کن
دلم خیلی گرفته
بیا بیا غمهامو خاک کن غمهامو خاک کن
مبادا تو قلبت محبت دیگه مرده
مبادا فراموشی ز یادت منو برده
تو می خوای دیوونه تر باشم از این هم
تو می خوای رسوای شهری باشم از غم
تویی اون جوشش هستی توی رگهام
تویی اون عشق و امیدم تویی دنیام
من یه موجم تو یه ساحل
که رو شنهات می شکنم دل
بی تو هیچم بی تو پوچم
چه آسون میشه گریوند
بیا بیا اشکامو پاک کن اشکامو پاک کن
دلم خیلی گرفته
بیا بیا غمهامو خاک کن غمهامو خاک کن
مبادا تو قلبت محبت دیگه مرده
مبادا فراموشی ز یادت منو برده
تو رو می خواهم و اون خندیدنت را
ز شوق دیدنم لرزیدنت را
از این عاشق تر و رسوا تر از این
که من فرهاد تو باشم تو شیرین
من یه موجم تو یه ساحل
که رو شنهات می شکنم دل
بی تو هیچم بی تو پوچم
بی تو بی مقصده کوچم
بی تو بی مقصده کوچم بی تو هیچم بی تو پوچم
رو ترش و گران مکن ، تا سر خود نهان مکن بار دگـــر گرفتمت ، بار دگــــر هـمــان مکن
باده خاص خورده ای ، نقل خلاص خورده ای بوی شـــراب می زند ،لخلخه در دهان مکن
چـون سر صید نیستت ، دام منه میان ره ! چونک گلی نمی دهی ، جلوه به بوستان مکن
خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن! تو خویش را مسخره جهان مکن
ای آتش آتشنشـان این خانه را ویرانه کن این عقل من بستان زمن ،بازم ز سر دیوانه کن
کار دلم به جان رسد ، کارد به استخوان رسد نالــه کنم بگـــویدم : دم مزن و بیـــان مکن!
نالـه مکن کـــه نای من نالـه کند برای تو گرگ تویی،شبان منم!خویش چو من شبان مکن
مرسی از همه کسانی که به وبلاگم اومدن
نظر گذاشتن و منو کمک کردن تو ادامه راهم
از همتون ممنون...
بخدا میسپارمتون ...
بای ...
دوستت دارم را با من بسیار بگو
دوستم داری را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را نه به یک بار که ده بار و هزار بار بگو
امیدوارم روزی بتوانم بهترین شعر زندگیم را برای تو بسرایم
و تقدیم تو کنم گرچه که یقیین دارم که می دانی
نه تنها اشعارم که تمام هستی ام وجودم تقدیم به توست
تو الهام بخش بهترین ابیات شعرهای منی
وقتی اولین سلام نخستین دیدار
ملتهب ترین نگاه را به یاد می آورم
آن زمان که با نگاهی معصومانه با لبخندی کودکانه
و با صداقتی شاعرانه دستهایم را فشردی
و آن زمان را که شوق هر روز دیدنم
و هر روز دیدنت آرامم می کرد ...
آه ! افسوس که چه زود گذشت. باور می کنی ؟
باور کن که لحظه لحظه اندیشیدن به تو
حتی با اینهمه فاصله و درد
خون زندگی ،عشق به زندگی ،
عشق به بودن را در رگهایم به جوش می آورد!
باور کن که هنوز هم دوست دارم
کودکانه بی پروا صادقانه عاشقانه دیوانه وار
بگویم دوستت دارم بگویم ازازل تا به ابد
عاشقانه ودیوانه وار دوستت دارم
گرچه گفتن و شنیدنش را از من دریغ می کنی
می هراسی می گریزی
اما من هنوز هم دوست دارم که بگویم دوست دارم ...
...........................................................................
؟
!
...
«کاش بودی ...»
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر روزگار و قصه فردا نبود
*
کاش بودی تا سرود زندگی
بیطنین، بینطق و بیآوا نبود
*
کاش بودی تا برای قلب من
زندگی بیلطف و بیمعنا نبود
*
کاش بودی تا لبان سرد من
قصهگوی غصّه و غمها نبود
*
کاش بودی تا دو چشم خستهام
پر خروش چون موج و چون دریا نبود
*
کاش بودی تا بهاران دلم
اینچنین پر سوز و پر سرما نبود
*
کاش بودی تا که با رویاندن گلهای باغ
چهرة زشت و قبیح خار و خس پیدا نبود
*
کاش بودی تا که خورشید وآفتاب
سایهای محو رخ شبها نبود
*
کاش بودی تا تماشایت کنم حتی اگر
بعد از آن چشمان من بینا نبود
*
کاش بودی، کاش میشد، کاشکی
کاشهایم بیثمر، در حدّ یک رویا نبود!
داشتن یابه دست آوردن کسی آنقدرهاهم مهم نیست
چیزی که مهم است این است که:
عاشقانه یک دیگررا دوست داشته باشید
..........................................
اگرروزی تهدیدت کردند بدان در برابرت ناتوانند
اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست
اگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
.................................
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همین که ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم
دوستش کنجکاوانه پرسید : چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتمهیچ کس کامل نیست
اینگونه نگاه کنیم...
مرد را به عقلش نه به ثروتش .
زن را به وفایش نه به جمالش .
دوست را به محبتش نه به کلامش .
عاشق را به صبرش نه به ادعایش .
مال را به برکتش نه به مقدارش .
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش .
اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش .
غذا را به کیفیتش نه به کمیتش .
درس را به استادش نه به سختیش .
دانشمند را به علمش نه به مدرکش .
مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش .
نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش .
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش .
دل را به پاکیش نه به صاحبش .
جسم را به سلامتش نه به لاغریش .
سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش
......................................................................
سلام...
اگه کسیو دوست داری؟
اگه کسی دوست داره....
اگه اینده عشق کسی میشی...
اگه اینده عاشق کسی میی...
اگه میدونی که ولنتاین رسیده...
به اونی که دوسش داری تبریک بگو...
ولنتاین مبارک...
من همون جـــــــزیره بودم
خاکـــــی و صمیمی و گرم
واسه عـشق بازی موجها
قامتم یـــه بستــــــر نـــرم
یه عزیـــــز دردونــــه اومــد
پیش چشم خیس موجها
یه نگیــــن ســـبزه خالـص
روی انـــــگشــــــتر دریـــــا
تا که یک روز تو رسیـــدی
تـــــوی قلبم پا گذاشتی!
غصـــــه های عاشقی رو
تو وجـــــودم جا گذاشتی
زیــــــر رگــــبار نـــــگاهت
دلم انــــــگار زیر و رو شد
برای داشــتن عشـــــقت
همـه جــــــونم آرزو شــد
تا نفس کشــــیدی انــگار
نفســـم برید تو سیــــنـه
ابر و بــــاد دریـــــا گفــتـن
حسه عاشـــــقی همینه
اومدی تــــــو سرنوشتم
بی بـــــهونه پا گذاشتی
امّا تا قــــــــــایقی اومـــد
از من و دلــــــم گذشتی
رفتی با قایق عشـــــقت
ســـــــوی روشــنی فردا
من و دل امّا نشتــستیـم
چشم به راهت لــب دریا
دیـــگه رو خاک وجــــــودم
نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تــو بــودن
میگذره امّا به ســـختـــی
دل تـــــنها و غریــــــــبـم
داره ایـــن گوشه میمیره
ولی حتّــــی وقته مـردن
باز ســــراغت رو مـیگیره
میرسه روزی که دیـــگـه
قعر دریا میشه خــــونـم
امّا تو دریای عشــــــقت
باز یه گوشه ای میمونم
....................................
بوی موهات زیر بارون
بوی گندم زار نمناک
بوی سبزه زار خیس
بوی خیس تن خاک
جاده های مهربونی
رگای آبی دستات
غم بارون غروب
ته چشمات تو صدات
قلب تو شهر گل یاس
دست تو بازار خوبی
اشک تو بارون روی
مرمر دیوار خوبی
ای گِل آلوده گُل من
ای تن آلوده دل پاک
دل تو قبله این دل
تن تو ارزونی خاک
تن تو ارزونی خاک
بوی موهات زیر بارون
بوی گندم زار نمناک
بوی شوره زار خیس
بوی خیس تن خاک
یاد بارون و تن تو
یاد بارون و تن خاک
بوی گُل تو شوره زار
بوی خیس تن خاک
همیشه صدای بارون
صدای پای تو بوده
هم دم تنهاییام
قصه های تو بوده
وقتی که بارون می باره
تو رو یاد من می یاره
یاد گلبرگای خیس
روی خاک شوره زاره
ای گل آلوده گل من
........................................
ستاره هــــای ســربی
فانوسک های خاموش
من و هـــجـــوم گریــــه
از یاد تـــو فـــــرامـــوش
تو بال و پر گرفتی
به چیدن ستـــاره
دادی منو به خاک
این غربت دوبــاره
دقیقه های بی تو
پرنده های خستن
آیینه های خالـــی
دروازه های بستـه
اگه نرفتـــه بـــودی
جاده پــــر از تــرانه
کوچه پر ازغزل بود
به سوی تـــو روانه
اگـــه نـرفته بـــودی
گریه منـــو نمیـــبرد
پرنده پر نمیسوخت
آیـنه چین نمیخـورد
اگه نرفته بودی
و
اگه نرفته بودی
شبانه های بی تو
یعنـــی حضـور گریه
با مـــن نبــودن تــو
یعنی ووفــور گریـــه
از تـو به آینه گفـــــتم
از تو به شب رسیدم
نوشتــمت رو گلــبرگ
تو رو نفـــس کشیدم
از رفتن تــــو گفــتم
ستاره دربــدر شــد
شبنم به گریه افتاد
پروانه شعله ور شد
اگـــه نــرفـتـه بــودی
جـــاده پـــر از تـــرانه
کوچه پر از غـزل بـود
بــه ســوی تو روانــه
اگــه نرفـتـــه بـــودی
گریــه مـــنو نمیــبرد
پرنده پر نمیسوخـت
آینه چین نمیخـــورد
اگه نرفته بودی
و
اگه نرفته بودی
ستــاره های ســــربی
فانوسک های خاموش
مـــن و هـــجوم گـــریـه
از یــــاد تـــو فــــراموش
...
..........................................
اینقدر تورو دوست دارم
که هیچکس کسی رو اینجوری دوست نداره
اینقدر برات میمیرم قدر یه دنیا خوبی قدر هزار تا ستاره
بی تو دلم میگیره وقتی تنها میشم کارم انتظاره
اینقدر تورو دوست دارم
که هیچکس کسی رو اینجوری دوست نداره
وقتی نگاهم میکنی قشنگیاتو دوست دارم
حالا که معصومه چشات رنگ نگاتو دوست دارم
وقتی صداتو می شنوم دلم برات پر میزنه
ترس یه روز ندیدنت غم بزرگ قلبمه
اینقدر تورو دوست دارم
که هیچکس کسی رو اینجوری دوست نداره
اینقدر برات میمیرم قدر یه دنیا خوبی قدر هزار تا ستاره
بی تو دلم میگیره وقتی تنها میشم کارم انتظاره
اینقدر تورو دوست دارم
که هیچکس کسی رو اینجوری دوست نداره
وقتی نگاهم میکنی قشنگیاتو دوست دارم
حالا که معصومه چشات رنگ نگاتو دوست دارم
وقتی صداتو می شنوم دلم برات پر میزنه
ترس یه روز ندیدنت غم بزرگ قلبمه
با توام
ای لنگر تسکین !
ای تکان موجهای دل !
ای آرامش ساحل !
با توام
ای نور !
ای منشور !
ای تمام طیف آفتابی !
ای کبود ارغوانی !
ای بنفشابی !
با توام ای شور !
ای دلشوره ی شیرین !
با توام
ای شادی غمگین !
با توام
ای غم !
ای غم مبهم !
ای ...
نمیدانم !
هر چه هستی باش !
اما کاش ... !
نه... جز اینم ارزویی نیست :
هر چه هستی باش !
اما .... باش !
(قیصرامین پور)
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
تقدیم به...
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق ؟
سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت
تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس
عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم
همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم
قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنماز درون همه ویرونم ، اما ظاهرم آباد
شهر خاموشانه قلبم ، رو لبام پره فریاد
من همه نقدینه هام رو پای عاشقی دادم
پا به زنجیر و اسیرم ، اما از خودم آزاد
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
آبروم رفته از دست آوازه های عشق
مونده ام بی پناه ، پشت دروازه های عشق
روز بی ابرم و مثل خارم به چشم شب
قلب من شده باز ، سپر تازه های عشق
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
...............
سرخ صورتم...
گاهی وقتا لایق بودنم لیاقت میخواد...
گاهی وقتا هر چه سعی می کنیم لایق اونی که دوستش داریم بشیم بازم لیاقتشو پیدانمیکنیم...
چرا؟؟؟؟
منم تو همین چراش موندم
اخه چرا؟؟؟؟؟؟؟
واسه همونه دیگه که:
لایق شدن هم لیاقت میخواد...
...........
داشتن یابه دست آوردن کسی آنقدرهاهم مهم نیست
چیزی که مهم است این است که:
عاشقانه یک دیگررا دوست داشته باشید
.......
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند
بعضی از عهد ها را روی قلب هم می نویسیم
حواست به این عهد های غیر کاغذی باشد
شکستنشان
یک ادم را می شکند . . ..
غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق
یه جوون میاد میذاره گلای سرخ شقایق
بیصدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار
اشک میریزه از دو چشمم مثه بارون وقت دیدار
زیر لب با گریه میگه مهربونم بی وفایی
رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوزه جدایی
اخه من تورو می خواستم او نجیب خوب و پاک
اون صدای مهربون نه سکوت سرد خاک
تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود
دیدنت حتی یه لحظه راه حل مشکلم بود
تو که ریشه کردی با من, توی خاک بی قراری
تو که گفتی با جدایی هیچ میونه ای نداری
پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی
تو عزیز ترینی اما یه رفیق نیمه راهی
داغ رفتنت عزیزم خط کشید رو بودن من
رفتی و دیگه چه فایده داره ناله و ضجه و شیون
تو سفر کردی به خورشید, رفتی اونور دقایق
منو جا گذاشتی اینجا با دلی خسته و عاشق
نمی خوام بی تو بمونم, بی تو زندگی حرومه
تو که پیش من نباشی همه چی برام تمومه
عاشق خسته و تنها سر گذاشت رو خاک نمناک
گفت که جگر گوشه عشقو دادمش دست تو ای خاک
نذاری تنها بمونه همدم چشم سیاش باش
شونه کن موهاشو اروم شبا قصه گو براش باش
و غروب با اون غرورش نتونست دووم بیاره
پا کشید از اسمونو جاشو داد به یه ستاره
اون جوون داغ دیده با دلی شکسته از غم
بوسه زد رو خاک یار و دور شد اهسته و کم کم
اما چند قدم که دور شد دوباره گریه رو سر داد
روشو برگردوند و داد زد:
"بخدا نمیری از یاد"
.........................................
صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو
خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو
لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو
صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو
............
بعدبرو...
سلام ...
من اومدم بعد یه غیبت نسبتا طولانی...
بابت غیبتم از همه معذرت میخوام...
قئل میدم دیگه دیر اپ نکنم...
درضمن اینو بگم که گاهی وقتا مشکلاتی پیش میاد که دیر اپ میکنم که امیدوارم منو ببخشید
ضمنا التماس دعا دارم از همتون...
مرسی
مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرسی
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای
کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز
کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده
کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم
تو هم به من فکر می کنی؟
اس ام اس شب یلدا ۹۰بیا ماه من و یلدای من باش
شب بارانیه دی ماه من باش
بیا زیباترین مجنون این شب
یه عمری با من و لیلای من باش . . .
..................................................
پیامک مخصوص شب یلدا ۹۰
شب یلدای من آغاز شد
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
................................................
یلداست ، بگذاریم هر چه تاریکی هست
هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد
امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست . . .
شب یلدا مبارک
شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کناره
شب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
به دور هم تمـــــــــــام اهــــــل فامیل شده بر پا بســــاط میــــوه – آجیل
ز خـــوردن خوردنِ این شـــــــــام چلّه شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!
همــــــــــه با انتظاری عاشقــــــــــانه نظـــــــر دارند ســـــــــوی هندوانه!
نشسته با تفاخـــــــــر تــوی سینی کنارش چاقـــــــــــویی را هم ببینی
چو گــــــــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه شود آب از لب و لوچـــــــــــه روانه!
بســــــاط خنده و شادی فراهـــــــــم اس ام اس می رسد پشت سر هم
جوانان آن طرف تـــر جـــــــوک بگویند دل از گرد و غبــــــار غـــــم بشویند
کسی را گـــر صدایی نیم دانگ است در این محفل پی تولید بانگ است!!
زند بــــــــا “ای دل ای دل” زیـــــر آواز ز بعد آن “هاهاها”یی کند ســـــاز!
ببندد چشــــــــم و جنباند ســـرش را بخواند شعـــــــــــــرهای از برش را!
چنین با شور و نغمه – شعر و دستان خرامان می رســــــد از ره زمستان
شمردم مــــن ز چلّــــــــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !
کنـــــون معکــــــــــوس بشمارید یاران که در راه است فصــــــــل نوبهاران….