ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
«کاش بودی ...»
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر روزگار و قصه فردا نبود
*
کاش بودی تا سرود زندگی
بیطنین، بینطق و بیآوا نبود
*
کاش بودی تا برای قلب من
زندگی بیلطف و بیمعنا نبود
*
کاش بودی تا لبان سرد من
قصهگوی غصّه و غمها نبود
*
کاش بودی تا دو چشم خستهام
پر خروش چون موج و چون دریا نبود
*
کاش بودی تا بهاران دلم
اینچنین پر سوز و پر سرما نبود
*
کاش بودی تا که با رویاندن گلهای باغ
چهرة زشت و قبیح خار و خس پیدا نبود
*
کاش بودی تا که خورشید وآفتاب
سایهای محو رخ شبها نبود
*
کاش بودی تا تماشایت کنم حتی اگر
بعد از آن چشمان من بینا نبود
*
کاش بودی، کاش میشد، کاشکی
کاشهایم بیثمر، در حدّ یک رویا نبود!