تنهایی که عار نیست...
میدانی،
دنیا پُر است از آدمهایی که گم شدهاند اما
در یک اشتباه تاریخی،
گمان میکنند که گم کردهاند، معشوقی را که همیشه چهارچشمی می پائیدند، مبادا
یک مو از سر عاشقانههای خیال آیندهشان کم شود...
تنهایی عار نیست،
پشت صحنهای است از
عاشقانههای نابلوغی که، در حد حرف باقی ماندهاند،
مبادا کسب و کار شاعر از سکه بیافتد
مبادا دنیا رُوی پاشنه شعرهایی بچرخد که
به تیراژِ چند هزار هزار معاشـقه، منتشر میشوند.
تنهایی عار نیست، اتمامِ حجت است با
آعوشهای بی در و پیکری که جز به وقت بی کسی
به رُویت گشوده نمیشوند!
حمیدرضا هندی