سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

مولانا...سکوت...

دزدکی از مارگیری مار برد
ز ابلهی آن را غنیمت می‌شمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار
مار کشت آن دزد او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش
گفت از جان مار من پرداختش
در دعا می‌خواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم آن سود شد

نظرات 3 + ارسال نظر

خیلی برام سنگین بود
یه پ.ن میذاشتی آخرش
ما که مث شوما اهل دل نیستیم همش مولانا و حافظ و سعدی بخونیم

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
این خط معما نه تو خوانی و نه من
هست از پسپرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتدنه تو مانی و نه من

آقا خیلی با مفهوم بود
یه ساعته دارم میخونمش تا معنیشو بفهمم
دست شوما درد نکند

احمد 1392,02,04 ساعت 01:05 http://hor-73.blogsky.com

متشکر
حُرباش برای آزادی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد