سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

توام همشهری من هستی و بفکر تو هستم و همدرد توام...سکوت...

داستانک...تقدیم به کسی که دلش بدرد امد و سفره دلش را باز کرد

...................

میگن زمانهای نه خیلی دور شخصی از فرط گرسنگی و تشنگی دزدی کرد وبقول دوستان خلاف شرع انجام داد.خلاصه دستگیر شد و به نزد قاضی عادل برده شد.قاضی گفت جرمش چیست؟مامور گفت یه قرص نان و یک مشک اب  دزدیده است!

قاضی گفت حکمش 1000تازیانه است!ببریدش!!!!!!

مرد بینوا گفت:جناب قاضی شما یا تا حالا شلاق به بدنت نخورده ویا اینکه حساب نمیدانید!!!!!

با انصاف 1000شلاق برای قرصی نان و کمی اب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.................

خدارحمتش کنه اون پیرمردی که این داستان رو واسم گفت...

........

سکوت...

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1392,01,05 ساعت 23:47

خدارحمتش کنه
حُرباش برای آزادی...

چندین بار اومدمو خوندم متنو تا این که حالا دوزایم افتاد ...
عجب ریش سفیدایی دوروبرتو گرفتنا همشهری...
خوش به حالت ...
خدا رحمتش کنه این داستانک خیلی با ارزش بود واسم

دیوونه 1392,01,06 ساعت 21:27

خدا رحمتشون کنه
خدا تو روهم رحمت کنهمردی خبری ازت نیست؟

خدارهمتش کنه

دیوونه 1392,01,07 ساعت 20:00

اگر دلت گرفت سکوت کن !!
این روزها هیچ کس معنی دلتنگی را نمیفهمد!!!!!!

سلام دیووونه...
سال نو مبارک...
مرسی از سکوتت..سکوت کن سکوت کن...سکوت تو کمر فریاد را میشکنه...
سکوت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد