سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

بیاتا قدریکدیگربدانیم...سکوت...

سلام دوستان عزیزم...عید همگی مبارک باشه...لطفا این شعر را با تامل تا اخر بخوانید ومدنظر داشته باشید درسال
1392
......
سکوت...
..........................
بیا تاقدریکدیگربدانیم
که تاناگه زیکدیگرنمانیم
بیاتامهربانی پیشه سازیم
به مشتی زرق وبرق.خودنبازیم
چه امدبرسراقوام وخویشان؟
که گردیدجمعشان اینطورپریشان
چرافامیل هاازهم جدایند؟
چرادوستان ورفیقان بی وفایند؟
چراخواهرزخواهرمیگریزد؟
برادربابرادرمی ستیزد
چراخواهرزمادرننگ دارد؟
پدربابچه هایش جنگ دارد
چرامهرومحبت کیمیا شد؟
همه دوستی.رفاقتهاریا شد
نبینم خنده ای برروی لبها
نه روزاسایشی داریم نه شبها
نه کس را لحظه ای اسوده بینی
به صدکارجمله را الوده بینی
نه پولدار را زپولش لذتی هست
نه ناداررا به جایی عزتی هست
نه اسایش نه ارامش نه راحت
همه محتاج یک ان استراحت
نبینی یک نفر راکه کسل نیست
پراست دلها وجای درددل نیست
همه درگیر نوعی اضطرابند
چونفرین گشته دائم درعذابند
به خوداییدعزیزان راه کج شد
ازین روزندگانی هافلج شد
چومردم را عوض شدزندگانی
شده این زندگانی زنده مانی!!!
همه چیزهست و روز خوش نبینیم
مدام سردرگریبان مینشینیم
به ظاهرخانه هامان کاخ شاه است
درونش یک جهان اندوه و اه است
درودیوارها کاشی وسنگ است
ولی هرخانه یک میدان جنگ است
تمام خیر و برکتها بر افتاد
طبیعت با شما مردم درافتاد
چرا اینگونه شدازمن کنید گوش
شده مهر و محبتها  فراموش
دگراز بذل و بخششها اثرنیست
ز انصاف و مروتها خبر نیست
شده نایاب صفا و مهربانی
تعارفها همه سرد و زبانی
عموجان خاله جان دیگر نگوییم
برای  مرگ  هم  در ارزوییم
یکی حج میرودسالی دوسه بار
کنارش خواهرش نادار و ناچار
یکی با سود و پولهای نزولی
رود  مکه به  امید  قبولی
یکی از کربلا و شام  گوید
برای  فخر بر اقوام  گوید
یکی نازدبه ماشین و به باغش
یکی باد تکبر در دماغش
یکی انگاراز بینی فیل است
ز بس خودخواه ومغرور وبخیل است
یکی وقتی به ماشینش سواراست
فقط مثل بتی از زهرمار است
چنان درغبقبش بادغرور است
که گویی ازنژاد سلم وتور است
تمام کارها  گشته  ریایی
نجابت شد عوض با  بی حیایی
بزرگترها  ندارند احترامی
به محتاجان نداریم  اهتمامی
همه چسبیدند جیب وکارخود را
به فکرند  تا ببینند  بار خودرا
کسی راباکسی کاری نباشد
اگرباری  بود  یاری  نباشد
فقط دنبال نفع  و کار خویشند
به فکر گرمی  بازار خویشند
نه درفکرحلال و نه حرامند
همه دارند ولی نعمت زوالند
برای پول در ارند چشم هم را
به هرگندی نمایند پرشکم را
زبس حرص وطمع درسینه دارند
مدام با هم چودشمن کینه دارند
شرف رامثل کالا میفروشند
برادرها برادر را بدوشند
هنوز بابا نمرده سر دماغ است
سرمیراث دعوا داغ داغ است
همه درعالمی دیگربگردند
عبوس ومسخ وبی احساس وسردند
چنین مردم دگرخیری نبینند
اگرقارون شوند باز هم همینند
خلاصه دوستان دانید چه کاریم
همگی برخر شیطان سواریم
بیا تا راه دیگر پیش  گیریم
سراغ ازاصل وذات خویش گیریم
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
غرور و کینه  ار ازخود برانیم
بیا تا دست یکدیگر بگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم
.............
سکوت...

نظرات 5 + ارسال نظر
احمد 1392,01,01 ساعت 19:52 http://hor-73.blogsky.com

فقط سکوت...
حُرباش برای آزادی...

چومردم را عوض شدزندگانی
شده این زندگانی زنده مانی!!!
خودشه تموم حرف همینه و بس
.
.
همگی برخر شیطان سواریم
بیا تا راه دیگر پیش گیریم
سراغ ازاصل وذات خویش گیریم
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
غرور و کینه ار ازخود برانیم
بیا تا دست یکدیگر بگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم
.................
ای کاش همه این شعرو میخوندن و قصد عمل داشتن

این شعر پر بود از دردای زندگی مردم مسلمون پر بود از همه چیزایی که به راحتی انجام میشه و کسی جرات برخورد نداره
.
خوب گفتی
همین که مثل بقیه نگفتی
همین که زیاد گفتی ولی دست گذاشتی رو همون جایی که کمتر کسی الان به فکرشه

بازم سال نوت مبارک

زهره 1392,01,03 ساعت 05:05

سلام جناب سکوت،واقعا سکوت سرشار از ناگفته هاست...

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
غرور و کینه ار ازخود برانیم
بیا تا دست یکدیگر بگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم

خیلی جالب بود

توی سال جدید بالاخره یاد می گیری
از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی...

"دِل تِکونـــی" از خونه تکونی واجب تره!

دلتُ بتِکون!
از حرفـــا ...
بُغضـــا ...
آدمـــا ...
دلتُ بتکون از هرچــــــــــی که تو این یک سال
یادش دلتُ به درد آورد...

عزیزم عیدت مبارکــــــــ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد