سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

سکـــــــــــــــــــــوت...

عجب ادمایی...

سلام... 

یادمه وقتی خدمت سربازی بودم یه شب با چنتا دوستام نشسته بودیم بیرون اسایشگاه و شام میخوردیم جاتون خالی کنسرو داشتیم تو همون حین نگهبان نزدیکمون بود ومنم تعارف کردم که بیاد یکم بخوره و اونم اومد و خورد و رفت چند روز بعدشم دفتر قضایی منو خواست و رفتم و بمن گفتن که جرمم تعرض و خلع سلاح نگهبان هستش و راهی دادسرا شدم و۱۱روز ممنوع الخروجم کردن و ۴۲روز روانه بازداشتگاه شدمو مبلغی هم بعنوان جریمه پرداخت کردم که همه بخاطر یه اقایی بود که با من مشکل داشت یه جورایی انگار خوش نداشت من اونجا باشمو بعد از اومدنم منو تبعید کرد بقول خودش به میرجاوه توی سیستان بلوچستان که.....بگذریم 

فقط به این دلیل گفتم که دیشب این خاطره را واسه بچه برادرم تعریف کردمو دیشب تا الان داره اذیتم میکنه این ظلمی که بهم شد وفقط میتونم بگم که هرگز حلالش نمیکنم اون جناب....هررررررررررگز. 

امیدوارم تقاص پس بده. 

چون به ناحق منو روانه بازداشتگاه کرد و جریمه و خلاصه همه یه طرف اونموقع که مامانم بهمراه برادر کوچیکم که سن زیادی نداشت اونموقع ومنوبا دستبند دژبان دیدن یطرف... 

حلالش نمیکنم چون نمیتونم... 

میدونم وقتی ادم نمیتونه گذشت کنه یه مشکلی توی خودش هست ولی من اون مشکلو بجون میخرمو اونو حلال نمیکنم... 

امیدوارم بیاد اینجا این مطلبو بخونه هرچند فکر نکنم سوادش به نت و وبلاگ قد بده... 

اون سربازم نون و نمکمونو خوردو شهادت ناحق داد که اونو حلال میکنم چون درکش قد نمیداد به این حرفا... 

فکر میکرد دیگه فرمانده میشه وقتی به حرف اون گوش بده البته توی دادسرا یه سیلی محکم نواختم به صورتش که امیدوارم منو ببخشه واسه اینکارم... 

یاحق...

نظرات 6 + ارسال نظر
رضا 1391,09,08 ساعت 17:48 http://note1.blogsky.com

خیلی ظالمانست . درکت میکنم

اره بخدا اقا رضا خیلی ظالمانست...
مرسی که اومدی

دیوونه 1391,09,08 ساعت 17:50

سلام روانی
چه چیزایی بهت گذشته ما بی خبریما
حالا مارو حلال میکنی یا یه سیلی میزنی و حلالمونم نمیکنی؟
مووووووووفففففففققققققققق باااااااشییییییی

سلام دیوونه...
خب دیگه هر کس به طریقی دیگه
مرسی...توام موووووووووووووفق باشی

رقیـــه 1391,09,09 ساعت 14:37

یه چیزایی رو

یه حسایی رو

یه آدمایی رو

یه وقتایی

یه لحظه هایی...

تو زندگی گُم می کنیم

میشکنیمشون

وهیچوقت دیگه پیدا شون نمی کنیم

هیچوقت ...

!اندازه دوست داشتن مهم نیست

کیفیتش مهمه:

همیشه یک دونه

دوست داشته باشیم ولی مــــــــــردونه

یه وقتایی هست میبینی

فقط خودتی و خودت

دوســـت داری ، همـــدرد نداری

خانـــواده داری ، حمــــایت نداری

عشــق داری ، تکـــیه گاه نداری
مثل همیشه ...

هــمه چی داری و هــیچی نداری.....!
.
.
.

خداوندا.....
مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن

تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم

آنجا که تقصیر وگناه است ببخشایم

آنجا که تفرقه وجدایی است پیوند بزنم
.
.
.

به نام بی نام او بیا تا شروع کنیم / در امتداد شب نشینیم و طلوع کنیم

مهم نیست چگونه، چطور و چند / به یک تلنگر ساده بیا تا رجوع کنیم

ببین که خاک چگونه به سجده افتاده / چرا غرور و تفاخر بیا تا رکوع کنیم . . .

سلام.ممنون که سرمیزنید...
بااجازه نظرتون رو میزارم توی وبلاگ...
ممنون

ندای باران 1391,09,13 ساعت 16:48

از ادم هایی که از قدرتشون سو استفاده میکنن متنفرم

rosamond 1391,09,26 ساعت 21:21

من هم خیلی از کسانی رو که در حقم نامردی کردن رو نمی بخشم.

سه نقطه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد